سرویس: تازه های خبرکد خبر: 113191|07:36 - 1402/06/15
نسخه چاپی

راهپیمایی بزرگ اربعین و تمدن بزرگ اسلامی

راهپیمایی بزرگ اربعین و تمدن بزرگ اسلامی
اربعین رزمایش عالی برای خوب شدن و خوب‌تر شدن است، برای انسان شدن و برای آنکه برای دوران ظهور آماده‌تر شویم.

به گزارش مطلع الفجر ،تقی دژاکام  در یادداشتی نوشت: گذشـته:روضــه اربعین:آن ‌موقع‌ها که کوچک بودم، حرفی و خبری از راهپیمایی اربعین نبود. همه آنچه از اربعین امام حسین علیه‌السلام می‌دانستم از روضه‌های حاج‌آقا مجتبی تهرانی رضوان‌الله تعالی علیه بود که می‌خواند و بویژه ماجرای جابربن‌عبدالله انصاری که به همراه دوستش عطیه خودشان را به کربلا رسانده بودند. جابر دیگر پیر و نابینا شده بود و به روایت عطیه - فرزند سعدبن‌جناده عوفی- وقتی به زمین کربلا رسید، در آب فرات غسل کرد و لباس تمیزی پوشید و با عطری که همراه داشت، خود را خوشبو کرد. تا رسیدن به قبر سیدالشهدا(ع) ذکر خدا گفت و چون دستش را روی مزار مطهر گذاشتم، خود را روی قبر انداخت و بیهوش شد. به روی صورتش آب پاشیدم و چون به هوش آمد، 3 بار با صدای بلند گفت: یا حسین! و چون جوابی نشنید، گفت: حبیبٌ لا یجیبُ حبیبَه؟ (دوستی که جواب دوستش را نمی‌دهد؟) بعد خودش جواب خود را داد و گفت: چگونه می‌توانی پاسخ بدهی، در حالی که رگ‌های گردنت بریده، خونت ریخته و سرت از بدن جدا شده است؟ و حاج‌آقا همراه جابر و لابد عطیه گریه می‌کرد...

گاهی هم که وقت و فضای مجلس اقتضا داشت، این روضه را کمی بیشتر ادامه می‌داد و به نقل از جابر خطاب به سیدالشهدا عرض می‌کرد: سوگند به خداوندی که محمد(ص) را به پیامبری برانگیخت، ما نیز در پاداش شما شریکیم. عطیه تعجب می‌کند و از او می‌پرسد: چگونه در پاداش آنان شریکیم در حالی که شمشیری نزده‌ایم، مانند آنان سرهای ما در راه خدا از تن جدا نشده و فرزندان‌مان یتیم و همسران‌مان بیوه نشده‌اند؟ جابر پاسخ می‌دهد: ‌ای عطیه! از حبیبم رسول خدا شنیدم که می‌فرمودند: «هر کس گروهی را دوست بدارد، روز رستاخیز در صف آنان قرار می‌گیرد و با آنان در یک مکان گرد می‌آید و هر کس رفتار گروهی را دوست داشته باشد، در پاداش یا کیفر عمل آنان شریک خواهد بود؛ سوگند به خدایی که محمد(ص) را به پیامبری برانگیخت، نیت و اعتقاد من و یارانم، همان اعتقاد و نیت حسین و یارانش است.

* حال: شعله اربعین

این ‌روزها در هیچ کوی و برزنی نیست که حرفی و خبری از اربعین و خیزش عظیم چندده میلیونی راهپیمایی اربعین نباشد. مردم از یکی دو ماه قبل خود را برای رفتن به زیارت اربعین آماده می‌کنند. کوله و کفش مناسب می‌خرند و برای موکب‌داران طول راه و بویژه کودکان‌شان سوغاتی و هدیه تهیه می‌کنند. سراغ گذرنامه‌های‌شان می‌روند تا اگر تاریخ و اعتبار آن تمام شده است آن را برای سیدالشهدا(ع) تمدید کنند تا در روز حرکت مشکلی نداشته باشند. برخی وصیت‌نامه می‌نویسند، حلالیت می‌خواهند و پیش از حرکت به فکر موکب‌های فراوان بین راه هستند تا به مقدار توان‌شان به آنها کمک کنند. اگر تا یکی دو دهه پیش عزای امام حسین تا شام غریبان فروکش می‌کرد یا کمرنگ می‌شد تا به دهه آخر صفر برسد، این سال‌ها تمام روزهای 2 ماه محرم و صفر مردم در اکثر اوقات خود اینچنین در فکر سیدالشهدا و زیارت اربعین هستند. شبکه‌های اجتماعی را باز کنید تا ببینید در 4-3 سال اخیر علاوه بر مردان و پدران، حالا این زن‌ها و دختران و کودکان هستند که مشتاقانه و با اصرار پای به این راه نهاده‌اند. این حرکت خیلی هم به متدین‌ترین اقشار جامعه مربوط نمی‌شود؛ این سال‌ها بسیار کسانی را دیده‌ایم - و دیده‌اید- که شاید آنچنان پایبندی‌های دینی محکمی هم ندارند اما جاذبه و مغناطیس حسینی آنان را هم شیفته گام نهادن در طریق حسینی می‌کند؛ آنها هم لباس سیاه عزا می‌پوشند و کوله برمی‌دارند و به مشایه می‌پیوندند. یک به ‌اصطلاح استادی در جواب یکی از توئیت‌های من با تمسخر نوشته بود: جمعیت اربعین خیلی ربطی به دینداری ندارد، 3 سال پیش چند تن از شاگردانم که می‌دانم مشروب‌خوار بودند، به این سفر رفتند. در ۲ کلمه نوشتم: اتفاقا امام حسین(ع) اینطوری آدم‌ها را جذب می‌کند که گفته‌اند اربعین، مسیر بازگشت است؛ درست برخلاف مسیری است که اهل‌بیت حسین(ع) و یارانش در اسارت از کربلا تا کوفه را پیمودند و حالا همین مسیر را عاشقان سیدالشهدا از کوفه و نجف و از همه جای عراق و همه جای جهان به کربلا بازمی‌گردند تا بگویند آمده‌ایم و آماده‌ایم تا انتقام خون پاک فرزند پیامبرمان را بگیریم.

* آینده و اربعین

همان‌طور که گفته شد اربعین بیشتر از آنکه مقصد و هدف باشد، راه و طریق است؛ راهی که ما را به دوران ظهور می‌رساند. مسیری پرعَلَم و پرچم و نشانه که شعار «یا لثارات الحسین» بر آن نقش بسته به این معنا که تا روز قیام موعود و منتقم خون مولای‌مان حسین‌بن‌علی بن ابیطالب نمی‌نشینیم و آرام نمی‌گیریم. و چقدر این مسیر شبیه همان «مدینه فاضله»ای است که در کتاب‌های جامعه‌شناسی و احادیث آخرالزمان، آن را تصویر و تصور کرده یا خبرش را به ما داده‌اند؛ جامعه‌ای که فقیر و غنی، رئیس و مرئوس، ایرانی و عرب و سفید و سیاه ندارد و همه مانند هم و در کنار هم و غمخوار هم تحت لوای یک رهبر عالی در مسیر جامعه آرمانی و توحیدی قدم برمی‌دارند. آیا در این مسیر 90 کیلومتری و مسیرهای دیگر و طولانی‌تری که همه به کربلای حسین(ع) می‌رسند چیزی غیر از این و خلاف این دیده یا شنیده می‌شود؟ مهربانی در حد اعلا، کرامت و سخاوت در منتهاالیه ممکن، میزبانی در حد عزیزترین میهمانان قابل تصور و ریختن همه هستی خود به پای دیگران بدون کوچک‌ترین چشمداشت. اگر این نمونه عالی «مدینه فاضله» نیست، پس چیست؟!

اربعین رزمایش عالی برای خوب شدن و خوب‌تر شدن است، برای انسان شدن و برای آنکه برای دوران ظهور آماده‌تر شویم. اگر دوران حکومت مولای‌مان امام زمان(عج) دوران اصلاح باشد، رزمایش اربعین مانور کسانی است که می‌خواهند صالح باشند و در این اصلاح سهم و نقشی داشته باشند که به قول مرحوم علامه محمدرضا حکیمی رحمت‌الله تعالی‌ علیه «امتی که در انتظار مصلح است، خود باید صالح باشد» و چه راهی بهتر از اربعین برای ساختن آینده و بنا کردن تمدن بزرگ اسلامی؟