کد خبر: 6722|23:20 - 1391/12/02
نسخه چاپی

مناظره انتخاباتی یا جدال سیاسی؟!/ کدام را انتخاب کنیم؛

 مناظره انتخاباتی یا جدال سیاسی؟!/ کدام را انتخاب کنیم؛

مناظره انتخاباتی یا جدال سیاسی؟!

کدام را انتخاب کنیم؛
تا «شهرآورد» انتخابات 92 زمان زیادی باقی نمانده است و بسیاری از انتخابات دوستان ایران از هم اکنون در این باره گمانه زنی می کنند که آیا کازار انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نیز یادآور تجربیات مهم و تلخ انتخاب دهم خواهد بود یا آنکه نقش آفرینان عرصه سیاست با عبرت آموزی از آن حوادث، به عنوان اقدام گری عاقل و حکیم عمل خواهند کرد.

گروه سیاسی-تا «شهرآورد» انتخابات 92 زمان زیادی باقی نمانده است و بسیاری از انتخابات دوستان ایران از هم اکنون در این باره گمانه زنی می کنند که آیا کازار انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نیز یادآور تجربیات مهم و تلخ انتخاب دهم خواهد بود یا آنکه نقش آفرینان عرصه سیاست با عبرت آموزی از آن حوادث، به عنوان اقدام گری عاقل و حکیم عمل خواهند کرد.

مناظرات انتخاباتی سال 88، چالش برانگیزترین حوادث آن روزها بود که در عین فراهم آوردن تجریباتی گران بها برای جامعه مدنی(و به خصوص نسل سوم)، هزینه هایی را نیز بر نظام سیاسی تحمیل کرد.

در فرصت پیش رو نیز بر آنیم تا با واکاوی معنای دقیق مناظره و معرفی انواع انحرافی آن، نقشه راه آینده را در فضایی مطلوب تر ترسیم کنیم و از گذشته ای نه چندان دور، عبرت بگیریم.

معنای دقیق مناظره

مناظره یا مناظره‌کردن، روش رسمیِ استدلالِ تعاملی و نمایش‌یافتنی است. نام علمی که در آن قوانین مباحثه مندرج است.

مناظره در لغت به معنی با هم نظر کردن، یعنی فکر کردن در حقیقت و ماهیت چیزی است.[1]

مناظره ، واژه اى عربى و از ريشه نظِرَُ نظَرا، منْظَرا، منظَرَةً است . اصل معناى ((النَّظَرَ)) ديدن با چشم مى باشد.

صاحب مقاييس اللغة ضمن اشاره به اين معنا، اضافه مى نمايد كه اين كلمه توسعه معنايى يافته است و در نتيجه همين توسعه معنايى ، به مفهوم تدبّر و تفكّر در يك امر نيز به كار رفته است .[2]

مناظره در ادب فارسى به معنى ((جدال كردن ))، ((با هم بحث كردن ))، ((با هم سؤ ال و جواب كردن ))، ((با هم نظر كردن ؛ يعنى فكر كردن در حقيقت و ماهيت چيزى ))، ((مجادله و نزاع با همديگر)) و نيز ((بحث با يكديگر در حقيقت و ماهيت چيزى ))، به كار رفته است .

اما مناظره در مفهوم اصطلاحی آن ، مكالمه و گفت و گويى دو طرفه است (Dialogue) كه هر يك با استدلال و ارائه براهين سعى مى كند برترى و فضيلت خويش را بر ديگرى به اثبات برساند. مناظره نيز مانند مفاخره ، در اساس ، حماسه است ؛ زيرا در آن ، بين دو چيز بر سر برترى و فضيلت خود بر ديگرى ، نزاع و اختلاف لفظى درمى گيرد و هر يك با استدلالاتى خود را بر ديگرى ترجيح مى دهد و سرانجام يكى مغلوب يا مجاب مى شود.[3]

تاریخچه مناظره

به نوشته هرودوت در سال ۵۲۲ پیش از میلاد، پس از قتل بردیای دروغین، هفت تن از بزرگان ایران، برای شکل حکومتی آینده ایران به مناظره نشستند. در مناظره‌یی که میان بزرگان ایران شکل گرفت اوتان، نظامی مردمسالارانه بر پایه دموکراسی را پیشنهاد کرد و دیگر انواع حکومتی را به چالش کشید. در مقابل مگابیزوس در دفاع از الیگارشی سخن گفت. اما داریوش بزرگ با دفاع از نظام سلطنتی، آن را بهترین نوع حکومت دانست. چهار مرد دیگر نیز طرف داریوش را گرفتند. در نهایت این مناظره به نفع داریوش به پایان رسید و او به شاهنشاهی رسید.

سقراط در سال ۴۳۹ پیش از میلاد یکی از اولین سخنرانی‌های بزرگ را در دفاع از خود بیان می‌دارد. اجتماع آتنیان که نتوانسته بودند پاسخش دهند وی را به مرگ محکوم می‌کنند، چراکه با او موافق نبودند.

با برخاستن امپراتوری روم، از افراد برجسته‌ای که در شکل‌گیری مناظره و گفتمان اثرگذار بودند می‌توان اشاره کرد به:

سیسرون (۱۰۶ تا ۴۳ پیش از میلاد) که یک وکیل، فیلسوف و سیاستمدار بود و روش‌های بازیگری را برای آنکه بتواند سخنوری توانا شود آموخته بود، «De Oratore» را که یک گفتگوی فلسفی یا گفتمان دیدگاه‌های مخالف توسط دو چهره مخالف بود، را به نگارش در آورد.

مارکوس کوئنتیلی (زاده ۳۵ میلادی) رساله دوازده جلدی در علوم بلاغی تحت عنوان «تاسیس بلاغی» در پیرامون سخنرانی عمومی و مناظره نوشت.

مناظره در میان مسلمانان

در میان مسلمانان نیز، فن مناظره پس از گسترش علم کلام و فقه پدید آمد، زیرا فقیهان و متکلّمان ناگزیر بودند برای اثبات آراء و عقاید خود استدلال کنند. به همین جهت، با استفاده از منطق ارسطو، به مرور آداب بحث و مناظره را تدوین کردند.

دارالمناظره در زمان مامون، جایی بوده که بزرگان و دانشوران دربار در آن گرد می‌آمدند و در باره مسائل علمی بحث و مناظره میکردند.[4]

در آغاز قرن دوم هجرى در اثر رابطه مسلمانان با ملت هاى ديگر و ترجمه كتاب هاى يونانى و ايرانى به عربى و نفوذ فرهنگ بيگانه ، تمايلات ملحدانه و جريانات انحرافى ظهور يافت . ملحدان مى كوشيدند در مكّه و مدينه ، سفر و حضر، مسجد پيامبر و كليه اماكن مقدّس ديگر به ترويج انديشه هاى باطل خود بپردازند، ولى هرگز تاءثير تشنج آميزى به وجود نمى آمد. امام صادق عليه السّلام با سعه صدر و حوصله عجيبى به ردّ اشكالات ماده گرايان مى پرداخت .

مفضل بن عمر، از اصحاب امام صادق ، مى گويد: شبى در باغى ميان قبر و منبر نشسته بودم و در فكر شرف و كرامت هايى بودم كه خداوند به رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله اعطا كرده ، ناگهان ابن ابى العوجاء از راه رسيد و در نقطه اى نشست كه سخنان او را مى شنيدم ، به يكى از اطرافيانش مى گفت صاحب اين قبر (رسول خدا) به كمال عزّت و قدرت دست يافته است . دوستش گفت : فيلسوفى بود كه ادعاى مرتبه و منزلت بزرگى داشت.

ابن ابى العوجاء گفت : سخن درباره اين پيغمبر را رها كن كه عقلم درباره او حيران و انديشه ام درباره او به تحير و گمراهى كشيده شده است . درباره موضوعى حرف بزن كه قابل گفت و گو باشد. وى از آغاز پيدايش پديده ها سخن به ميان كشيد و گمان مى كرد كه پديده ها خود به خود به وجود آمده اند و هيچ دست تدبير و سازنده و مدبّرى در آن سهيم نبوده است . موجودات بدون تدبّر وجود يافته اند و جهان بر همين اساس و منوال بوده و خواهد بود.

مفضل مى گويد: از خشم و عصبانيت نتوانستم خود را نگه دارم . گفتم : اى دشمن خدا، در آيين حقّ به الحاد گرفتار آمدى و خداوند سبحان را منكر شدى ، خدايى كه تو را به بهترين شكل آفريده و به كامل ترين وجه پرداخته و متحوّلت ساخته تا بدين مرتبه رسيده اى ، اگر در خويشتن خويش ‍ بينديشى و احساسات لطيف و فطرت پاكت را تصديق كنى ، دلايل ربوبيت ، آثار صنع و شواهد جلال و قدس را در خلقت خود روشن خواهى يافت و براهينش را آشكار خواهى ديد.

ابن ابى العوجاء گفت : اى مفضل ، اگر اهل كلام باشى با تو سخن مى گويم و اگر دليلت روشن شد مدعايت را مى پذيرم و از تو پيروى خواهم كرد و اگر از اهل كلام نيستى ، ما را با تو سخنى نيست و اگر از ياران جعفر بن محمّد هستى ، او هرگز با ما چنين سخن نمى گويد و با شيوه تو با ما مجادله نمى كند. او سخنان ما را بيش از آنچه شنيده اى ، شنيده است ولى در مقام گفت و گو هرگز دشنامى به ما نداده و نقدى نكرده است . او همواره بردبار، با وقار و عاقل و استوار است . به سخن ما گوش فرا مى دهد، كلام ما را مى شنود و به حرف ما توجه مى كند. وقتى فكر مى كنيم كه حجت و دلايل و مدّعاى خود را خوب و كامل گفته ايم ، حجت ما را با دلايلى ساده و خطابه اى كوتاه ، ابطال مى سازد، ما را به پذيرش دليل خود وادار مى كند، عذر ما را منتفى مى سازد و ديگر ما نمى توانيم به او پاسخى بدهيم . پس اگر از اصحاب او هستى همچون او با ما سخن بگو.[5]

مناظره چارچوب عملی خود و اخلاق حرفه ای خود را دارد که در معنای آن نیز نهفته است اما دارای یک نوع انحرافی نیز می باشد که با عنوان «جدل» شناخته می شود.

ماده ((ج د ل )) على رغم اشتقاقات مختلف ، به معناى واحدى برمى گردد كه عبارت است از: استوارى ، استحكام و شدّت .

مرحوم مظفر درباره معنى اين واژه مى نويسد:

سختى و ستيزه جويى در خصومت و دشمنى به وسيله گفتار كه غالبا با به كار بستن نيرنگ كه گاهى دور از عدل و انصاف است ، همراه مى شود؛ لذا شريعت مقدس اسلام آن را نهى نموده است ؛ به ويژه در ايام حج و اعتكاف .[6]

جدل در اين معنای عام آن، همان رويارويى هايى است كه به هدف غلبه يافتن و اسكات خصم به كار گرفته مى شود و در همين معناست كه مرحوم مظفر مناظره را با جدل مترادف مى داند. ابن خلدون مى گويد:

جدل در اصطلاح استدلال هاى فقهى عبارت از شناختن آداب مناظره اى است كه ميان پيروان مذاهب فقهى و جز آنان روى مى دهد... جدل عبارت از شناسايى قواعد، حدود و آداب استدلالى است كه به وسيله آن انسان به حفظ عقيده يا بطلان آن ، رهبرى شود؛ خواه آن راءى از فقه باشد، يا از علوم ديگر.[7]

حال باید دید که مناظرات سیاسی به عمل آمده در سال های گذشته از نوع مناظره بوده است یا جدل سیاسی جهت رسیدن به هدفی خاص.

مناظرات سیاسی پس از انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با توجه به باز شدن فضای سیاسی، مناظرات مهم و گرمی میان گروه های سیاسی در گرفت و همه افراد از شهید بهشتی تا نورالدین کیانوری عرصه را برخود باز دیدند.

برای نمونه در سال ۱۳۶۰ (چندماهی قبل از شهادت آیت الله بهشتی)، مناظراتی با عنوان «آزادی، هرج و مرج، زورمداری» از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می‌شد، مناظراتی ایدئولوژیک که یک طرف آن نورالدین کیانوری و احسان طبری بود و طرف دیگرش آیت الله شهید بهشتی و آیت الله مصباح یزدی. در جریان یکی از این مناظرات مجری برنامه می‌پرسد « فرض کنیم انقلاب ایران یک انقلاب مارکسیستی بود، در آن صورت آیا اجازه می‌دادند گروه‌های اسلامی در تلویزیون بحث کنند»؟ کیانوری در پاسخ می گوید که «ما مارکسیست‌ها معتقد هستیم که آزادترین جوامعی که ممکن است به وجود بیاید، جامعه سوسیالیستی است!» اما شهید بهشتی قانون اساسی شوروی را قرائت می کند که در آن ادعای کیانوری نقض می‌شد.[8]

عمر این مناظرات نیز چند سالی بیشتر نیانجامید و در همان سال های آغازین دهه 60، با توجه به مسائل متعددی چون جنگ تحمیلی، مبارزه مسلحانه گروه های چپ علیه نظام و... مناظرات تلوزیونی و سیاسی متوقف شد و جامعه سیاسی ایران از آن محروم گردید.

فرا رسیدن انتخابات ریاست جمهوری سال 84 بار دیگر روزنه هایی را به وجود آورد که مجددا فضای مناظره سیاسی در رسانه ملی فراهم آید و این گونه بود که نمایندگان کاندیداتورها به نیابت از آنها در عرصه های سیاسی، روابط بین الملل، اقتصاد، فرهنگ و... به مناظره نشستند.

از داغ ترین مناظرات آن روزها یکی در میان خوش چهره و نوبخت(نمایندگان اقتصادی احمدی نژاد و هاشمی) و دیگری در میان کلهر و مرعشی(به عنوان نمایندگان فرهنگی) درگرفت که نتایج قابل توجهی را برای نمایندگان در بر داشت.

اما سال  88 و مناظرات مستقیم کاندیداتور های ریاست جمهوری دهم، نقطه عطفی بود در سنجش بلوغ سیاسی جامعه ایران که در این سال برای نخستین بار نامزدهای انتخاباتی رودر روی یکدیگر قرار گرفتند.

نگاهی به فراز های مناظرات در آن روزها و به انحراف کشاندن آن نیز نشان داد که هنوز نخبگان سیاسی با مفهوم صحیح مناظره آشنایی ندارند و به جای گفتگو پیرامون مباحث اصلی و رعایت فنون مناظره کار را به جدال کشاندند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین جنبه های مثبت و منفی آن مناظرات فرمودند:

 «جهت مثبت، اين بود كه در اين مناظره‌ها و در اين گفتگوها و در اين گفتارهاى تلويزيونى، همه شفاف و راحت حرف زدند، حرف دلشان را بر زبان آوردند، يك سيلابى از نقد و انتقاد به راه افتاد و همه مجبور شدند پاسخگوئى كنند. به آنها انتقاد شد، آنها در مقام پاسخگوئى برآمدند و از خودشان دفاع كردند. مواضع افراد و مواضع گروه‌ها بدون ابهام، بدون پيچيده‌گوئى، عريان، در مقابل چشم مردم قرار گرفت.

 مردم احساس كردند كه در نظام اسلامى بيگانه به حساب نمى‌آيند، نظام كشور اندرونى و بيرونى ندارد. يقيناً يكى از علل افزايش ده ميليونى آراء نسبت به آخرين حد نصابِ دوره‌هاى قبل همين بود كه ذهن مردم، فكر مردم مشاركت داده شد، به عرصه آمد و آنها تشخيص دادند، وارد ميدان شدند.

این مناظرات عيوبى هم داشت كه اين عيوب را بايد برطرف كرد. در مواردى انسان ميديد:

كه در اين مناظره‌ها جنبه‌ى منطقى مناظره ضعيف ميشد؛

- جنبه‌ى احساساتى و عصبى پيدا ميكرد؛

- جنبه‌ى تخريبى غلبه پيدا ميكرد؛

- سياه‌نمائى وضع موجود به شكل افراطى در اين مناظره‌ها ديده شد؛

- سياه‌نمائى دوره‌هاى گذشته هم در اين مناظره‌ها مشاهده شد؛ هر دو بد بود.

- اتهاماتى مطرح شد كه در جائى اثبات نشده است؛

- به شايعات تكيه شد،

- بى‌انصافيهائى احياناً ديده شد؛ هم بى‌انصافى نسبت به اين دولت با اين همه حجم خدمت، و هم بى‌انصافى نسبت به دولتهاى گذشته و دوران سى ساله.»[9]

با نگاه به این موارد در می یابیم که نخبگان سیاسی ما از اصول مناظره خارج شده و به جدل سیاسی پرداختند تا از طریق آن، به سرکوب طرف مقابل بپردازند.

ضروری است که مناظره کننده با رعایت اخلاق حرفه ای، به سمتی برود که حاکمیت چاره ای جز تعطیلی مناظرات نیابد و جامعه سیاسی به بلوغ کافی نرسد.

مناظره سیاسی صحیح، بستری را فراهم می سازد تا ناکارآمدی احزاب مورد بررسی قرار گیرد و شرایط چرخش نخبگان فراهم آید.

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد