سرویس: تازه های خبرکد خبر: 4967|06:38 - 1391/11/08
نسخه چاپی

مهدکودک، آن چیزی که نیست!

مهدکودک، آن چیزی که نیست!

مطلع الفجر-نهادی به نام مهدکودک چه آسیب هایی به کودک و جامعه وارد می کند؟ تعامل و نهادهای تربیتی آموزشی (مهدکودک، مدرسه،دانشگاه) چگونه بایدباشند؟

به گزارش مطلع الفجربه گفته کارشناسان امر تربیت و پرورش امری شخصی و امر آموزش سازمانی است. درواقع آموزش عقلانیت و سازمان می خواهد ولی پرورش را خود شخص باید پیدا کند. همه همت این است که آموزش تبدیل به پرورش و دانش تبدیل به بینش شود.

در دوران کودکی تقریبا تا ۷ سالگی بیشتر امر پرورش لازم داریم، چرا که در این دوران زبان مشترک ناپیداست و کودکان با محبت و به صورت فردی و از طریق ارتباط مستقیم با مادر می توانند پرورش پیدا کنند. سوال اساسی این جاست،آیا ایده مهد کودک می تواند ایده مناسبی برای پرورش کودکان در این سنین باشد؟

این در واقع تقدم جامعه بر خانواده است، یعنی آموزش بر پرورش مقدم می شود. آموزش یعنی جامعه سعی می کند کودک را به جای پرورش، فقط آموزش بدهد و دیسیپلین اجتماعی اش را اجرا کند. مهدکودک از بحث های سوسیالیستی و جامعه گرایی مثل افلاطون گرفته شده است. او در «جمهوریت» خود این بحث را آورده و بعد مارکس آن را گرفته و در دوره مدرن بازتولیدش کرده است. مهدکودک یعنی تقدم دولت و جامعه بر خانواده و تربیت استاندارد به وجود آوردن، آموزشی استاندارد که همه را یکپارچه و یک شکل بار می آورد.

ايده آل ترين سن براي فرستادن كودكان به مهد چه سني است؟

بهترين سن سه تا پنج سالگي است، البته اين موضوع باز هم بستگي دارد به قواي شناختي كودكان. كودكاني كه قدرت تكلم بهتري دارند يا يادگيري شان بهتر است و زودتر به اين توانايي مي رسند، يعني حالت وابستگی به مادر در آن ها كم تر مي شود، مطمئن مي شوند اگر از مادر فعلا جدا شوند، دوباره مي توانند او را ببينند و او از بين نرفته است و مي توان آن ها را به كس ديگري سپرد. در سه سالگي مي توان اين بچه ها را به مهد كودك فرستاد. همچنين هر چه دراين سن، تعداد مراقبان كودك كم تر باشد، بهتر است،چون حس اعتماد در آنها بهتر شكل مي گيرد.

می توان از مهم ترین آسیب های این سیستم را، در روحیه کودکان جستجو کرد، اولین آسیب پرخاش گری است. بچه ها در این سیستم بی عاطفه و بی خلاقیت بار می آیند و در آینده افرادی خشن می شوند که آثار آن را در جامعه امروز هم می توان مشاهده کرد. در چنین حالتی فرزندان می تواند والدین خود را به خاطر پول بکشند یا به خاطر شهوت جنسی شان یا ثروت، دزدی های کلان می کنند و حتی آدم می کشند و به راحتی دروغ می گویند. این همه پرخاشگرهای روانی-اجتماعی، افسردگی، اعتیاد در سن جوانی و طلاق همه بخاطر مهدکودک گرایی و تقدم جامعه بر خانواده است.

شاید اکثر والدین بر این باور هستند که چنانچه فرزندانشان به مهد کودک نروند، نمی توانند مهارت های لازم اجتماعی را کسب کنند! والدین باید در نظر بگیرند که کسب مهارتهای اجتماعی لازم در کنار چنین آسیب هایی است که ذکر شد. تنها حالتی که می توان برای مهدکودک تاثیری غیر از این موارد قائل بود، برای بچه های پنج و شش ساله و آن هم یکی دو ساعت در روز است نه بیشتر. قبل از این سنین بچه ها چون خیلی عاطفی هستند دچار مشکل می شوند. مثلا بچه های آغوشی به شدت مشکل پیدا می کنند.

شاید تنها فایده مهدکودک این باشد که شخصیت فردی تقویت پیدا می کندو بچه های مهد کودک، پرخاشگری، دروغ گفتن، دوگانگی عمل کردن و مخفی کردن احساسات را خیلی خوب فرا می گیرند!

البته ممکن است چنین بچه هایی در جامعه از نظر پیشرفت آدم های موفق تری بشوند، اما نمی توانیم بگوییم که از نظر روحی-روانی آدم های سالمی خواهند بود یا اینکه حتی خوشحالند و یا احساسی خوشبختی می کند. بطور کلی مهد کودک باید مکمل خانواده باشد، مدرسه هم باید تکمیل کننده خانواده باشد و نه جایگزین خانواده همچنین دانشگاه ها.

تاثیر مستقیم مربیان بر شکل گیری شخصیت کودکان کاملا مشهود است، از تاثیرات عمیق عاطفی تا رفتارهای اجتماعی. ممکن است مربیان خود تحت تاثیر عوامل و فشارهای اجتماعی رفتارهای نامناسبی بروز دهند که در کودکان نهادینه شده و حالت انتقام را بپروراند. بچه ها را برای رفتارهای یکپارچه و همگانی کردن، می ترسانند خشونت بکار می برند، از خشونت های چشمی گرفته تا حرکتی، با صدای بلند حرف می زنند، حتی ممکن است فریاد بزنند جهت فراهم کردن محیطی یکنواخت برای کنترل کردن بچه ها، این مشکلانتی است که متاسفانه در مهدکودک ها در حال اوج گرفتن است.

البته با تغییر سطح آگاهی و حساسیت شغل مربیان، هم اکنون آموزش های خوب و موثری نیز دراین رابطه صورت گرفته است که دیگر با چنین رویکردی مربیان رفتار نمی کنند، منتها اثر سوء دیگر در جایگزنی این رفتارها در حال شکل گیری است، مثلا کلاس رقص های متنوع، تعمیم رفتار روابط آزاد دختر و پسر در آینده را می تواند دربر داشته باشد.

پیشرفت محوری که متاسفانه در جوامع روز به روز در حال گسترش چشمگیری است، باعث می شود والدین کودکان هر دو به کسب درآمد مشغول شوند و همواره تلاش افزون تری جهت کسب ارتقای سطح پایگاه اجتماعی خود انجام دهند که در این صورت از زمان کافی برای تربیت و پر کردن فضاهای لازم مخصوصا عاطفی کودکان خود فاصله می گیرند.

هشدار بزرگ در حال اپیدمی

مشکلات عدیده این موضع در روابط عاطفی بین همسران رخنه خواهد کرد، وقتی زن و مرد فرقی نمی کند، کل هفته خود را سرکار سپری می کنند، دیگر حالی برای برقراری رابطه عاطفی برایشان باقی نخواهد ماند؟ در نتیجه روابط عاطفی به خارج از خانه کشیده می شود، به محل کار یا اداره، نیازهایی که باید در کانون خانواده پر گردد، ممکن است ناخواسته در محیط های بیرون از خانه تامین می شود، در این صورت زن و مرد بیشتر عاطفه ها و علاقه شان را برای مردها و زن های خارج از خانه مصرف می کنند.

متاسفانه شاخص پیشرفت در جامعه اسلامی ما با شاخصه های جوامع غربی در بعضی مواضع در حال نزدیک شدن می باشد. اینکه تمام دنیا شده است آمریکا و در حال حاضر آمریکا هدف آینده جهان است، خود باعث پسرفت خواهد شد.

ما باید بدانیم و باور داشته باشیم خانواده بزرگترین سرمایه عاطفی و حتی اقتصادی است، ما اگر خانواده را به عنوان یک سرمایه اجتماعی و حتی اقتصادی نبینیم و یک بعدی جلو برویم، خانواده نابود می شود. آمارها از سیر صعودی  طلاق و رواج آزادی جنسی حکایت دارد.

مسئولین، و در راس پیکان این هرم، خانواده ها هستند که باید از این خواب غفلت بیدار شوند، وقتی خانواده ها از هم پاشیده و آدم های تنها در جامعه زیاد شد، به آلمان امروز تبدیل می شویم. خودکشی ها، افسردگی ها هنجارهای اجتماعی شیوع و رواج پیدا کرده و زندگی و علم و کار بی معنا می شود.

منبع:فرهنگ نیوز

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد