سرویس: گلزار شهداکد خبر: 44951|07:55 - 1394/11/12
نسخه چاپی

همزمان با سی و دومین سالگرد شهید جاوید الاثر میرزایی؛

شهادت ، فضیلتی بود که شهید میرزایی درجوار روضه های حضرت ابا عبداله الحسین (ع)کسب نمود

شهادت ، فضیلتی بود که شهید میرزایی درجوار روضه های حضرت ابا عبداله  الحسین (ع)کسب نمود
مطلع الفجر:اری شهید بزرگوار میرزایی داوطلبان در کنار دیگر جوانان کشور به دفاع از میهن بر می خیزد و بعد از شرکت در عملیاتهای مختلف در راستای وظیفه ای خطیر که سرچشمه و نشات گرفته از آزادی و آزادگی کسب شده از مکتب حسین .ع. بود نهایتاً در ۱۲ بهمن سال ۱۳۶۲ در جبهه قصر شیرین به فیض شهادت نایل می آید

به گزارشمطلع الفجر،این مطلب روایت کوتاهی است از زندگی  یکی از شهدای جاویدالاثر شهرستان گیلانغرب، شهیدی که با رنج و محرومیت های زندگی روستایی بزرگ، ولی به یکی از چهره های حماسه ساز تبدیل شد.

 

حکایت  زندگی این شهید بزرگوار به اوایل دهه ۴۰ شمسی برمی گردد جایی که روستا های کشور زیر یوغ رژیم ستم شاهی به سختی نفس می کشیدند.

Picture 034

 در یک از این روستا ها کودکی به دنیا آمد که سالیان بعد چشم و چراغ فامیل و دوستان شد او کسی نبود جز" محمد رضا میرزایی" که امروز در زمره ۱۱ جاویدالاثر گیلانغرب قرار دارد.

 

وی در خانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشور و پدر نام وی را محمد و آن را مزین به "رضا" صفت   زیبای امام هشتم کرد محمد بزرگ می شود و در آغوش پدر درس اخلاص و دینداری می آموزد در کودکی با پدر در روضه و عزاداری شهید کربلا حضور می یابد و از نخستین سالهای زندگی با فرهنگ ایثار و شهادت که خصلت اصلی شیعیان مولا است آشنا می شود، فصل مدرسه وی فرا می رسد و وی با وجود مشکلات مالی فراوان موجود در روستا راهی مدرسه می شود و این بین نیز همواره کمک کار پدر است.

وجدان بیدار وی اجازه نمی دهد پدر پیری مشغول کار شود و وی در مدرسه راحت بشیند لذا درس خواندن را فدای کار کردن در کنار پدر می کند و از آن زمان به بعد به جای پدر، وی با وجود سن کم سرپرست خانواده می شود.

سالیانی بر این منوال می گذرد، اما محیط کوچک روستا نمی تواند روح بزرگ محمد را در خود محصور کند وی در حالی که کمتر از ۱۸ سال داشت برای کار به شهرهای بزرگی همچون اهواز و تهران می رود و با وجود سن کم هم مدافع حقوق گارگران دیگر می شود و هم راهنمای کسانی که تازه قصد داشتند وارد شهرهای بزرگ شوند.

 

این وضعیت ادامه دارد و وی هر روز پخته تر و کارآمد تر از قبل می شود و در کنار کار و تامین معیشت، هیچ وقت از عبادت و کمک به همنوع کوتاهی نمی کند.

 

شهریور ۵۹ فرار می رسد و انگشت صدام بر روی ماشه سلاح ابرقدرت ها قرار می گیرد و جنگ آغاز می شود ایران اسلامی در آستانه سقوط و تصرف بعثی ها قرار می گیرد ولی اینجا ایران است و غیرت ایرانی نمی گذارد ذره ای از خاک وطن جدا شود جوانان دواطلبانه سرازیر به جبهه ها می شوند و محمد نیز که از اعوان کودکی در مکتب حسین پرورش یافته بود نمی تواند چشمان خود را بر روی حوادث کشور ببندد  از این رو در لبیک به ندای رهبر معظم خود  کار زار  روزمرگی را رها و به خیل عظیم رزمندگان غیروز پیوست و در صوفوف دلاورمردان حماسه ساز همچون تیری بر قلب خصم میتازید

 

اری شهید بزرگوار میرزایی  داوطلبان در کنار دیگر جوانان کشور به دفاع از میهن بر می خیزد و بعد از شرکت در عملیاتهای مختلف  در ادای وظیفه ای خطیر که سرچشمه و نشات گرفته از آزادی و آزادگی کسب شده از مکتب حسین .ع. بود  نهایتاً در ۱۲ بهمن سال ۱۳۶۲ در جبهه قصر شیرین به فیض شهادت نایل می آید

روحش شاد ، راهش پر رهرو باد

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد