سرویس: گلزار شهداکد خبر: 58075|12:11 - 1393/05/16
نسخه چاپی

حکایت شهید 14 ساله گیلانغربی که به امام و انقلاب ادای ارادت نمود

حکایت شهید 14 ساله گیلانغربی که به امام و انقلاب ادای ارادت نمود
مطلع الفجر:این شهید بزرگوار با آغاز جنگ تجمیلی و دوران دفاع مقدس و با وجود اینکه فقط ۱۴ سال داشت در لبیک به امام و مقتدای خود ، در قبال حمله متجاوزین بعثی و اشغال وطنش ، احساس مسئولیت نمود و کلاس درس را به خاطر عشق به نظام و کشور رها نموده ...

 

 

به گزارش مطلع الفجر، شهید سعید ارشیریان از خیل شهدای غیرتمند ، شهادت طلب و بسیجی رزمنده ای بود که دردوم اسفند ماه سال 2345 در دومین شهر مقاوم ایران گیلانغرب به دنیا آمد و ساکن این دیار بود ، وی فرزند حیدر اردشیریان از بزرگان و مصلحان ایل کلهر گیلانغرب بودکه از همان ابتدا وجه ای مقبول و متعهد در میان مردم داشت

شهید سعید اردشیریان، مطلع الفجر

این رزمنده نوجوان بر حسب علاقه ای که به تحصیل نشان داد ، مقطع ابتدایی را در زادگاهش گیلانغرب و سپس راهنمایی را در گیلانغرب و اسلام آبادغرب به پایان رساند

این شهید بزرگوار با آغاز جنگ تجمیلی و دوران دفاع مقدس و با وجود اینکه فقط ۱۴ سال داشت در لبیک به امام و مقتدای خود ، در قبال حمله متجاوزین بعثی و اشغال وطنش ، احساس مسئولیت نمود و کلاس درس را به خاطر عشق به نظام و کشور رها نموده و مدتی را در بسیج عشایر منطقه گیلانغرب به دفاع ازمرز و بومش پرداخت

و سپس بر حسب علاقه و جسارتش به انقلاب و، جهاد و شهادت ؛ از طریق سپاه پاسداران به عضویت بسیج درآمد و عازم جبهه های غرب گردید تا بتواند دین و وظیفه خود را نسبت به نظام ، ملت و وطنش ادا نماید

سرانجام بعد از روزهای متمادی دفاع در سنگر بسیج این شهید گرانقدر در تاریخ15 مرداد ماه سال 1361 در جبهه غرب ،بان سیران ، با ترکش خمپاره روحش آسمانی شد و به خیل همرزمان شهیدش در ملکوت اعلا پیوست

«وصیت نامه شهید سعید اردشیریان »

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

اینجانب سعید اردشیریان متولد ۱۳۴۵ با میل و رغبت و بدون اجبار ، داوطلبانه به این جهاد مقدس داوطلب شدم تا با متجاوزان صدام کافر بجنگم و بتوانم خدمتی به انقلاب نوپای جمهوری اسلامی ایران کنم .

خداوندا از تو خواهان و خواستارم که امام خمینی کبیر ، این کلمه محبوب قرن را تا ظهور حضرت مهدی (عج) نگهداری و مرا نزدیک بگردان به حزب خود زیرا حزب تو رستگارند و مرا از سپاه خود دور مگردان زیرا سپاه تو پیروزند .

باری پدرم ، مادرم ، خواهرانم و برادرانم بکوشید که برایم ناراحت نشوید و از شما می خواهم بعد از شهادت من گریه نکنید مانند امام عزیزمان که در شهادت پسرش گریه نکرد .

می خواهم به شما بگویم من راه خود را انتخاب کرده ام و از شما می خواهم که برای من هیچ نگرانی نداشته باشید ، چون هدفم اسلام است . می خواهم با خون خود درخت اسلام را آبیاری کنم و راه حسین (ع) را بپیمایم چون ماندن در این دنیا فایده ای ندارد .

خدایا این خون ناچیز و بی قابل مرا برای گسترش اسلام در حضور بپذیر و اگر جان ما آن ارزش را دارد که برای اسلام فدا شود و اسلام پیش برود ، صدها بار به ما جان بده تا مبارزه کنیم و شهید بشویم و اگر شهید شدم من از امت پیامبر (ص ) برخاسته ام و دوست دارم شهید بشوم و در آخر از مردم ایران تقاضمندم که دعای همیشگی امام و رزمندگان را از یاد نبرند . خداحافظ .

 

روحش شاد و یادش گرامی

 

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد