مطلع الفجر– مرضیه شاسنایی/زمانه عجیبی است، برخی اصرار دارند مقیاسهای جهانی را در کشور حاکم کنند و به خورد ملت بدهند. یکی از این مقیاسها که در این یکی دو سال گذشته هر از گاهی از روزنهای بیرون میزند و رُخی نشان میدهد، تعیین سن 18 سالگی برای ورود به عرصه بزرگسالی است که ظاهراً بهعنوان سن قانونی بینالمللی شناختهشده و قبل از آن سنن کودکی محسوب میگردد.
البته این مقیاس در کشور ما وقتی سن شرکت در انتخابات از 15 سالگی به 18 سالگی تغییر پیدا کرد به نحوی به رسمیت شناخته شده بود؛ اما آنچه در این مجال قرار است به آن پرداخته شود این است که در یکی دو سال اخیر زمزمههایی از دخالت در مسائل خصوصی افراد و ایجاد محدودیت در برخی از فعالیتهای اجتماعی نوجوانان به واسطه همین مقیاس شنیده میشود.
سوای از اینکه تعیین این سن با بسیاری از معیارهای بومی ما تناقض دارد وقتی به خودمان هم رجوع کنیم میبینیم به هیچ طریق در کَتِمان نمیرود که مثلاً دختر یا پسری 14 – 15 ساله را کودک محسوب کنیم.
قطعاً شرایط فرهنگی و خانوادگی در بلوغ جسمی و عقلی افراد تأثیرگذار است و با وجودآنکه سن 15 سالگی در فرهنگ ما بهعنوان سن بلوغ عقلی شناختهشده است؛ اما همه ما میتوانیم مصادیقی را در ذهن خود مجسم کنیم از افرادی که پیش از 15 سالگی به این بلوغ دست یافتهاند و برخی را هم مشاهده کنیم که 18 سالگی را هم پشت سر گذاشتهاند اما به این بلوغ نرسیدهاند؛ بنابراین نمیتوان در این عرصه کاملاً فرمالیته پیش رفت و گفت الا و لابد زیر 18 سالهها بچهاند!
یکی از همین قواعدی که تحت عنوان قاعده علمی سالهاست در جامعه ترویج میشود در حالی که مشاهدات خلاف آن را ثابت میکند مضر بودن بارداری زنان زیر 18 سال است. ما مصادیق فراوانی را در بین مادران خود میتوانیم مشاهده کنیم که نه تنها زیر 18 سال بارداری را تجربه کرده و هیچ مشکلی برای آنها به وجود نیامده است بلکه بعد از آن بارداریهای متعدد دیگری را هم داشتهاند و همچنان بدون مشکل روال عادی حیات خود را ادامه میدهند.
عاقلانه هم این است که آمادگی برای بارداری ارتباط مستقیمی با سنِ افراد ندارد ولی با نوع و شرایط تغذیه و آمادگی جسمانی افراد ارتباط مستقیم دارد؛ ای بسا فردی از نظر جسمی در سن 15 سالگی شرایط مستعدی برای بارداری داشته باشد و ای بسا افرادی که به خاطر سوءتغذیه و ضعف جسمانی در سنین بالای 20 سال نیز تحت مراقبتهای ویژه امکان تجربه بارداری را پیدا میکنند.
مَخلص کلام اینکه در دنیایی که علمش بر پایه مشاهده و تجربه بنا شده در این مقوله وقتی به ما میرسد اصرار دارد بگوید حرفش یک کلام است؛ افراد زیر 18 سال بچهاند! زیر 18 ساله ها نمیتوانند ازدواج کنند! زیر 18 ساله ها نمیتوانند پدر یا مادر باشند! مشاهدات و تجربیاتی هم که خلاف این موضوع را ثابت میکند کشک است!
اما در همان غربی که واضع این قوانین است امروز کارشناسان تربیتی آموزشهای پیشگیری از بارداری در اثر روابط آزاد جنسی (شما بخوانید نامشروع) را برای سنین ابتدایی نوجوانی یعنی 12-13 سالگی تجویز میکنند.
نکته جالب توجه در این قضیه اینجاست که در جامعه ما و در شرایطی که هر سال سن ازدواج نسبت به سال قبل بالا میرود عدهای به دنبال ایجاد محدودیت برای ازدواج افراد زیر 18 سال هستند و با آب و تاب در رسانهها آن را مطرح میکنند در حالی سن بلوغ جنسی و نیاز به ازدواج زیر 18 سال است.
واقعیت امر آن است که امروز در جامعه ما معضل اصلی در مقوله ازدواج بالا رفتن سن ازدواج است. امری که با زور قانون هم نمیتوان به جنگ آن رفت! نمیتوان مثلاً افرادی که سی سال را پشت سر گذاشتهاند و همچنان مجرد هستند را مجبور به ازدواج کرد؛ آمار دخترانی که بهواسطه بالا رفتن سن و از دست دادن شرایط بارداری محکوم به تجرد دائمی و محرومیت از موهبت مادر شدن هستند (دخترانی که در آستانه 50 سالگی مجرد ماندهاند) روزبهروز بیشتر میشود.
در عینحال مشاهده میشود برخی نمایندگان زن مجلس نیز مدعی پیشگیری از ازدواجهای زودرس یعنی ازدواج دختران زیر 18 سال هستند اما آمار بالای دختران مجرد را نمیبینند و طرح و برنامهای برای آن ندارند.
اینکه چند درصد از دختران و پسران جامعه امروز امکان ازدواج زیر 18 سال را داشته و از این امکان استفاده میکنند یک سؤال است و اینکه اینگونه ازدواجها چه مشکلاتی در جامعه ایجاد میکند هم یک سؤال دیگر و آیا اصلاً صرف ازدواج در این سن میتواند بهعنوان معضلی اجتماعی مطرح گردد که لازم باشد برای پیشگیری از آن بهزور قانون متوسل شد؟!
وقتی همه این موارد یکییکی کنار هم گذاشته شود و در صد توجه به آنها از جانب فضای رسانهای و تبلیغاتی که به هر کدام اختصاص داده مورد مقایسه قرار گیرد این احتمال قوت میگیرد که شاید دستهایی در کار است تا اذهان عمومی جامعه را از معضلات اصلی به سمت معضلات حاشیهای و صوری هدایت کند.
و به یاد بیاوریم سیاست کنترل جمعیت را که زمانی ادعا میشد بر اساس همان مقیاسهای بینالمللی در حال اجراشدن است همه دستبهدست هم دادند تا رشد جمعیت را کنترل کنند و تقریبا منجر به توقف رشد جمعیت شد!
تبلیغات به حدی وسیع بود که کم مانده بود بر روی پاکتهای سیگار هم شعار فرزند کمتر زندگی بهتر قید شود و در این بین حدود 15 سال هیچکدام از اعتراضات و انتقاداتی که به این رویه وجود داشت در رسانهها دیده نشد و آش به حدی شور شد که مقام معظم رهبری واکنش نشان دادند.
حال به افرادی که پیگیر این قبیل موضوعات هستند باید گفت بهزور قانون به نوجوانی که در سنین 16-17 سالگی نیاز به ازدواج دارد نمیتوان گفت تو چنین نیازی نداری چون 18 ساله نشدهای و هنوز کودک هستی. حتی به دختری هم که در سن 15 سالگی توان و مدیریت اداره یک خانواده را دارد نمیتوان گفت تو چنین توانی نداری! چون هنوز 18 ساله نشدهای!
بیشک آنچه در این شرایط کارساز است هدایتگری قانونی است نه مسدودسازی و ایجاد ممنوعیت قانونی! لذا به جای طرح ممنوعیت ازدواج افراد زیر 18 سال اگر لازم است قانونی وضع شود باید برای ملزم کردن افراد به آموزشهای قبل از ازدواج و البته وسیعتر کردن دایره این آموزشها از مسائل جنسی به مسائل مدیریت خانواده و افزایش مهارتهای ارتباطی در بین زوجین باشد.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد