کد خبر: 105682|14:47 - 1395/05/16
نسخه چاپی

قسمت دوم/

الگوهای تربیتی در قرآن ونهج البلاغه

الگوهای تربیتی در قرآن ونهج البلاغه
مطلع الفجر:دومین قسمت مقاله تربیتی در خصوص برخی از الگوهای تربیتی شامل مقدمه ، الگوهای تربیتی در قران و نهج البلاغه می باشد که در صدد ترویج وجهه فرهنگ اسلامی و تاسی از آموزه های دینی بر مدار قران و نهج البلاغه به قلم کارشناس ارشد علوم تربیتی نگاشه شته شده است .

به گزارشمطلع الفجر،دومین قسمت از مقاله تربیتی (قسمت اول)در خصوص  برخی از  الگوهای تربیتی  شامل مقدمه ، الگوهای تربیتی  در قران  و نهج البلاغه می باشد که در صدد  ترویج وجهه فرهنگ اسلامی و تاسی از آموزه های دینی بر مدار قران و نهج البلاغه به قلم کارشناس ارشد  علوم تربیتی نگاشه شته شده است  که در چندین قسمت به صورت کامل در اختیار مخاطبین گرامی قرار خواهد گرفت ؛.

 

 

*پیامبر اکرم (ص) بهترین الگوی تربیتی در قرآن ونهج البلاغه                     

یکی از بهترین ونمونه ترین الگوهای تربیتی که انسانها می توانند او را به عنوان سرمشق قرار دهند شخصیت والای پیامبر نور ورحمت حضرت محمد مصطفی (ص) می باشد خداوند در قرآن کریم اورا به عنوان "اسوه والگوی حسنه " معرفی می نماید ومی فرماید "لقد کان لکم رسول الله اسوه حسنه ". ( 3 ) "البته شمارا در اقتدای به رسول خدا چه در صبر ومقاومت با دشمن وچه در دیگر اوصاف وافعال نیکو خیروسعادت بسیار است "در مواردی خداوند پیامبر را به داشتن اقتدار وبصیرت یادآوری می کند بر هر کسی لازم است که نسبت به مسائل روز بصیرت وآگاهی داشته باشد ودارای بینش وشناخت باشد .

" ای رسول یاد کن از بندگان ابراهیم واسحق ویعقوب که همه صاحب اقتدار وبصیرت بودند "  ( 4 ) خداوند درموارد دیگری پیامبر (ص) را به داشتن صبر وشکیبایی سفارش نموده است ونسبت به حتمی بودن وعده ای که خدا بنماید اشاره نموده است که خداوند انسانها را به وعده ای که می دهد عقوبت می کند . " ای رسول صبر کن که البته وعده خدا حق است که آنها را در بعضی از وعده های خود عقوبت می کنیم ." ( 5 )

 

" ای رسول تو همانند پیامبران اولوالعزم صبور باش بر امتت بر عذاب تعجیل مکن تا آن روزی که آنچه وعده داده اند به چشم ببینند ".( 6  )

" باز ای رسول در اجرای حکم خدا صبرکن ومانند یونس که درعذاب تعجیل کرد مباش  که پشیمان شد ". ( 7  )

" بر طعن یاوه گویان ،کافران ومکذبان شکیبا باش واز آنان به طرز نیکویی روی گزین ". ( 8  )

این  آیه بیانگر اینست که افراد باید همانند پیامبر (ص) در مقابل طعنه دیگران صبور وشکیبا باشندوفورا از کوره بیرون نروند وبه شیوه مطلوب ونیکویی پاسخگوی آنان باشد .

 

در آیاتی از قرآن پیامبر (ص) به عنوان میزان ومعیار وعملکرد مسلمانان وامت وسط قرار گرفته است  . خداوند می فرماید " وجعلناکم امه وسطا ....." (  9 ) "شمارا به عنوان الگو برای سایر امتها قرار داده وپیامبر اکرم نیز الگو واسوه شما مسلمانان است ".از دیگر ویژگیهای شخصیتی پیامبر این بود که در تمامی امورات زندگی فردی معتدل ومیانه رو بود واز هرگونه افراط وتفریط پرهیز می نمود وحد وسط را رعایت می نمود روش برخورد وطرز رفتار او با دیگران در جامعه روش هدایتی ودر جهت اصلاح وکمال انسانها بود .

 

او در دوران نوجوانی وجوانی به امین بودن ورستگار بودن در بین مردم مشهور بود راستگویی پیامبر زبان زد خاص وعام بود . امین بودن پیامبر برای فرد مومن وخداشناس باید به عنوان الگو قرار گرفته وبهترین روش اینست که ما انسانها درزندگی راه ورسم پیامبررا معیار قرار دهیم که خوبی ها وبدی ها را به ما می شناساند .دنیا از هر سو بر پیامبر باز داشت و برای غیر او گسترانده شد از پستان دنیا شیر نخورد واز زیورهای آن فاصله گرفت "  ( 10 )

دنیا فریبنده است وبهترین الگوی ما در این زمینه پیابر است که به دنیا پشت می کرد وفریب ظواهر ومسائل دنیوی را نخورد. پیامبر الگوی پاکی وپاکیزگی بود چنانچه امام علی (ع) می فرماید :" پس بر پیامبر پاکیزه وپاکت اقتدا کن که راه ورسم او الگویی است برای الگوطلبان ومایه فخر وبزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد ومحبوبترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبر پیروی کند وگام در جایگاه قدم او نهد" ( 11 ).

پیامبراز دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند وبه دنیا به گوشه چشم می نگریست ودنیا در نظر او کوچک می نمود شکمش از همه خالی تر بود دنیا را به نشان دادند نپذیرفت . پیامبر بر روی زمین می نشست وغذا می خورد وچون برده ساده می نشست وبا دست خود کفش خودرا وصله می کرد . پیامبر در طول عمرش کاخ های مجلل نساخت سنگی برسنگی نگذاشت تا جهان را ترک گفت ودعوت پروردگارش را پذیرفت .

 

راه ورسم پیامبر با اعتدال ومیانه بود زندگی او درست وپایدار وسخن او دقیقا نمایان کننده حق وباطل وهرگاه حکمی را داوری می کرد عدالت را مد نظر داشت .چنانچه امام (ع) می فرماید " راه ورسم او با اعتدال ، روش زندگی او صحیح وپایدار ف سخنانش روشنگر حق وباطل وحکم او عادلانه بود ". (   12 ).  پیامبر همواره خیر خواهی دیگران را می خواست ودر نصیحت وراهنمایی آ نان از هیچ چیز دریغ نمی ورزید ودیگر خواهی او به جای خودخواهی از دیگر ویژگیهای مثبت او بود .

 

با بیان حکمت ها واندرزها ی نیکو در بیشتر مواقع مردم را بسوی خدا دعوت می کرد پیامبر هرگاه زبان به سخن می گشود حرفهای او بیانگر واقعیت ها بود وهرگاه سکوت می کرد سکوت او در حقیقت زبانی گویا ومعنای خاصی می داد . امام علی (ع) می فرماید : "پیامبر در نصیحت وخیرخواهی نهایت تلاش را کردآنان را به راه راست راهنمایی واز راه حکمت وموعظه نیکو، مردم را بسوی خدا دعوت فرمود".( 13)

" گفتار او بیانگر واقعیت ها وسکوت او زبانی گویا بود " (   14 )

برخی از ویزگی های پیامبر که نمود خاصی در سیره آنحضرت به عنوان الگوداشتند جاذبه اخلاقی پیامبر بود که تمام افراد را تحت تاثیر قرار می داد ومورد دیگر اینکه قضیه عفو نمودن دیگران توسط خود پیامبر بود وعطوفت ومهربانی وبرخورد خوب وایثار وفداکاری وتقوا از خصوصیات برجسته اخلاقی وتربیتی ایشان بود رفتار پیامبر با همنشینان چنان بود که دائما خوشرو وخندان وسهل الخلق وملایم بود هرگز خشن وسنگدل وپرخاشگر وبدزبان وعیبجو ومدیحه گرنبود هیچ کس از او مایوس نمی شد وهرکس به در خانه او می آمد نا امید باز نمی گشت .

" سه چیز را در خود رها کرده بود : کسی را مذمت نمی کرد ، وسرزنش نمی فرمود واز لغزشها وعیوب پنهانی مردم جستجو نمی کرد . هرگز سخن نمی گفت مگر در مورد اموری که ثواب الهی را امید داشت  . در موقع سخن گفتن به قدری نافذالکلمه بود که همه سکوت اختیار می کردند وتکان نمی خوردند وبه هنگامی که ساکت می شد انها به سخن در می آمدند اما او هرگز نزاع ومجادله نمی کرد ند . هرگاه فرد غریب و نا آگاهی با خشونت سخن می گفت ودرخواستی می کرد تحمل می نمود وبه یارانش می فرمود هرگاه کسی را دیدید که حاجتی دارد به او عطا کنید وهرگز کلام کسی را قطع نمی کرد تا سخنش پایان گیرد ."( 15 )

 

چه خوب است که این اخلاق اسلامی امروز زنده شود ودر هر مسلمانی پرتوی از خلق وخوی پیامبر باشد .

 

*حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) الگوهای تربیتی در قرآن و نهج البلاغه

ابن عباس می گوید حسن (ع) وحسین (ع) بیمار شدند پیامبر با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند وبه علی گفتند : ای ابوالحسن ! "خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود می کردی " علی وفاطمه و فضه که خادمه انها بود ند نذر کردند که اگر آنها شفا یابند سه روز روزه بگیرند چیزی نگذشت که هردو شفا یافتند در حالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند علی سه من جو قرض نمود وفاطمه یک سوم انرا آرد کردونان پخت هنگام افطار سائلی بردر خانه آمدو گفت السلام علیکم اهل بیت محمد (ص) . سلام بر شما خاندان محمد (ص) . مستمندی از مستمندان مسلمین هستم ، وغذایی به من بدهید خداوند به شما از غذاهای بهشت مرحمت کند ، آنها همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند وسهم خود را به او دادند وآن شب جز آب ننوشیدند روز دوم راهمچنانروزه گرفتندوموقع افطاروقتی که غذارا آماده کرده بودندیتیمی بردر خانه آمدآن روز نیزایثار کردندوغذای خودرا به او دادند درسومین روز اسیری به هنگام غروب آفتاب بردر خانه آمدباز سهم غذای خودرا به اودادند هنگامی که صبح شد علی (ع) دست حسن وحسین (ع) را گرفته بود وخدمت پیامبر(ص) آمد از هنگامی که پیامبر(ص) آنها را مشاهده کرد دید از شدت گرسنگی می لرزند فرمود این حالی را که در شما می بینیم برای من بسیار نگران است سپس برخاست ئبا آنها حرکت کرد هنگامی که وارد خانه فاطمه (ص) شد دید در محراب عبادت ایستاده در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده وچشم هایش به گودی نشسته ، پیامبر(ص) ناراحت شد در این هنگام جبرئیل نازل شد وگفت ای محمد ! این سوره را بگیر ( دهر یا انسان یا هل اتی ) خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می گوید سپس سوره هل اتی را براو خواند . "ویطمعون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما ویتیما واسیرا * انما نطمعکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء ولا شکورا."" ( 16  ) وهم بردوستی او (یعنی خدا) به فقیر واسیر وطفل یتیم طعام می دهند* وگویند ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می دهیم واز شما هیچ پاداشی وسپاسی هم نمی طلبیم ".

امام علی (ع) از الگوهای انسان کامل چنین می فرماید: که درود خدابراوباد فرمود وآن کس که درعیب خود بنگرد از عیب جویی دیگران بازماند وکسی که به روزی خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود اندوهگین نباشد ، وکسی که شمشیر ستم برکشد با آن کشته شود و آن کس که در کارها خود را به رنج اندازد خود را هلاک سازد ، وهرکس که خودرا در گردابهای بلا افکند غرق گردد، هر کس به جای بدنام قدم گذاشت متهم گردیدوکسی که سخن زیاد می گوید زیادهم اشتباه دارد ، وهرکس که بسیار اشتباه کرده شرم وحیاء اواندک است وآن که شرم او اندک بر پرهیزکاری او اندک خواهدبود وکسی که پرهیزکاری او اندک است دلش مرده ، وآن که دلش مرده باشد در اتش جهنم سقوط خواهد کرد وآن کس که زشتی های مردم را بنگرد ، وآن را زشت بشمارد پس همان زشتی ها را مرتکب شود . پس او احمق واقعی است . قناعت مالی است که پایان نیابد وآنکس که فراوان به یاد مرگ باشد دردنیا به اندک چیزی خوشنود است . وهرکس بداند که گفتار اونیز از اعمال او به حساب می آید جز به ضرورت سخن نگوید .( 17)

امام علی (ع) در خطبه ای دیگر الگوی کامل ایمان را چنین بیان می کند : همانا من از کسانی هستم که در راه خدا ازهیچ ارزشی نمی ترسند کسانی که سیمای انها سیمای صدیقان ، وسخنانشان ،سخنان نیکان است . شب زنده داران وروشنی بخشان روزند ، به دامن قرآن پناه برده سنت های خدا ورسولش را زنده می کند، نه تکبر وخودپسندی دارند ونه برکسی برتری می جویند ، نه خیانتکارند ونه درزمین فساد می کنند ، قلب هایشان در بهشت وپیکرهایشان سرگرم اعمال پسندیده است  (  18 )  . امام علی (ع) در حکمتی دیگر الگوهای پرهیزکاری را چنین بیان می کند : ازخدابترسید ، ترسیدن انسان وارسته ای که دامن به کمر زده وخود را آماده کرده ودر بهره بردن از فرصتها کوشیده وهرزمان در اطاعت خدا تلاش کرد ودر دنیای زود گذر، وپایان زندگی وعاقبت کار ، بدرستی اندیشیده است . (   19 ) . امام علی (ع) برخی از الگوهای کامل انسانیت را چنین بیان فرموده : خوشا به حال آنکس که خود را کوچک می شمارد وکار او پاکیزه است وجانش پاک ، واخلاقش نیکو است ، که مازاد بر مصرف زندگی در راه خدا بخشش می کند وزبان را از زیاده گویی باز می دارد وازار او به مردم نمی رسد ، وسنت پیامبر اورا کفایت کرده ، بدعتی در دین خدا نمی گذارد .  ( 20 ) . آری اینست اندیشه وتفکر وگفتار شخصیتی که باید برای تمامی ما انسانها الگو ونمونه باشد .

*حضرت یوسف (ع) از الگوهای تربیتی قهرمان در مقابل شهوت

حضرت یوسف (ع) به عنوان یکی از الگوهای مهم تربیتی در قرآن از جهات مختلف مطرح شده است که ویژگی های برجسته آن حضرت شکیبایی در برابر حوادث، ومبارزه با نفس ، خالص بودن او دربرابر خدا ودرس توحید ویگانه پرستی که  به ما داد صداقت وراستگویی می باشد که هرانسانی می تواند حضرت یوسف را به عنوان الگوی خود قرار دهد خداوند در قرآن خطاب به او می فرماید: ( فصبر جمیل)  (  21 ) . صبر جمیل چیست ؟ شکیبایی در برابر حوادث سخت وطوفانهای سنگین نشانه شخصیت ووسعت وروح آدمی است ، آنچنان وسعتی که حوادث بزرگ را در خود جای می دهد ولرزان نمی گردد .

 

یک نسیم ملایم می تواند آب استخر کوچکی را به حرکت در آورد ، اما اقیانوسهای بزرگ همچون اقیانوس آرام ، بزرگترین طوفانها را هم در خود می پذیرند وآرامش انها بهم نمی خورد گاه انسان ظاهرا شکیبایی می کند ولی چهره این شکیبایی را با گفتن سخنان زننده که نشانه ناسپاسی وعدم تحمل حادثه است زشت وبدنما می سازد . اما افراد با ایمان وقوی الاراده وپرظرفیت کسانی هستند که در این گونه حوادث هرگز پیمان صبرشان لبریز نمی گردد وسخنی که نشان دهنده ناسپاسی وکفران وبی تابی وجزع می باشد برزبان جاری نمی سازند صبر آنها صبر زیبایی وصبر جمیل است .(  22).

 

در اسلام برترین جهاد در جهادبانفس است که در حدیث معروف پیامبر (ص) جهاداکبرخوانده شده یعنی برتر از جهاد با دشمن که جهاد اصغر نام دارد . یوسف از میدان این مبارزه روسفید در آمد به سه دلیل : نخست اینکه خود را به خدا سپرد وپناه به لطف اوبرد . (  وقا ل معاذالله ) (  23 )

 

.و دیگر اینکه توجه به نمک شناسی نسبت به عزیز مصر که در خانه او زندگی می کرد یا توجه به نعمت های بی پایان خداوند که اورا از قهر چاه وحشتناک به محیط امن وآرامی رسانید ، وی را بر آن داشت که به گذشته وآینده خویش بیشتر بیندیشد وتسلیم طوفانهای زود گذر نشود ، سوم اینکه خودسازی یوسف (ع) وبندگی توام با اخلاص او ازجمله ( انا من عبادنا المخلصین) استفاده می شود وبه او قوه وقدرت بخشید که در این میدان بزرگ در برابر وسوسه های مضاعفی که از درون وبرون بر اوحمله ور بود زانو نزند واین درسی است برای همه انسانهای آزاده ایکه می خواهند در میدان جهاد با نفس بر این دشمن خطرناک پیروز شوند .

 

آری او از بندگان مخلص ما بود این حقیقت روشن می شود که خداوند بندگان مخلص خود را هرگز در این لحظات بحرانی تنها نمی گذارد وکمکهای معنوی خودرا از انان دریغ نمی دارد وبلکه با الطلف خفیه خود ومددهای غیبی که توصیف ان با هیچ بیانی ممکن نیست بندگان خود را حفظ می کند واین در واقع پاداشی است که خدای بزرگ به انگونه بندگانمی بخشد پاداش پاکی وتقوا واخلاص .(24 )

 

متانت وعفت بیان ،ازدیگر خصوصیات یوسف بود او بالاترین درس توحید ویگانه پرستی رابه زندانیان داد همان درسی که محصولش آزادی وآزادگی است . واین درس بزرگی است برای همه پویندگان این راه ومبارزان راستین که هرگز خیال اعتلاف با نیروی  یک شیطان ، برای کوبیدن شیطان دیگر به خود را ه ندهند وبه شرق وغرب تمایل ننمایند وجز در صراط مستقیم که جاده امت وسط است گام برندارند .(25 ).

 

درسهای دیگری که می توان از یوسف (ع) گرفت اینست که سرانجام تقوا وپاکدامنی یوسف این بود که دشمن سرسختش به پاکی او اعتراف کرد واعتراف به گناههای خویش وبی گناهی او نمود .( انه من عبادنا المخلصین ) (26 )  که همانا اواز بندگان پاکیزه است . سرانجام شکست بیداری است وحفظ شرف برتر از آزادی ظاهری است نفس سرکش (لوامه ) انسانها رابه سوی زینتها فرا می خواند ( 27 ) .

توکل حضرت یوسف برخدا از دیگر درسهایی است که همه انسانها درهر مقام ومنزلتی که باشند باید به آن توجه داشته باشند .خداوند در قرآن می فرماید " ان الحکم الا الله . توکلت وعلیه فلیتوکل المتوکلون " ( 28) " که هیچکس فرمانروای عالم جز خدا نیست براو توکل می کنم وباید همه صاحبان مقام براو توکل کنند ".

آری ما باید در زندگی حضرت یوسف (ع) را در صبر ، مبارزه با نفس وتقوا وتوکل برخدا را الگوی خود قرار دهیم "

 

پی نوشت ها:

1.سوره احزاب، آیه 21.                                                                            

2.نهج البلاغه ، خطبه 160.                                                                        

3. سوره احزاب ، آیه21.                                                                                                

4. سوره ص ، آیه 45.                                                                              

5. سوره غافر آیه 75.                                                                                

6. سوره احقاف ، آیه 25 .                                                                         

7. سوره قلم ، آیه 48.                                                                              

8. سوره مزمل ، آیه 10..    

 9   . سوره بقره ، آیه 142.                                                                    

10 . نهج البلاغه ، خطبه 160.                                                                   

11. همان ، خطبه 160.                                                                              

12 . همان ، خطبه 64.                                                                              

13. همان ، خطبه 95.                                                                              

14. همان ، خطبه 96.                                                                               

15. تفسیر نمونه مکارم شیرازی ، ج24، ص 377 و 378 و 399 .                  

16. سوره دهر ، آیه 8 و 9 .                                                                       

17. نهج البلاغه ، حکمت 349.                                                                 

18. همان ،خطبه 192.                                                                            

19. همان ، حکمت 210.                                                                            

20 .همان ، حکمت 43.                                                              

21 . سوره یوسف ، آیه 18.                                                                      

22تفسیر نمونه ، مکارم شیرازی ، ج 9 ، ص351.                                         

23. سوره یوسف ، آیه 23.

24. تفسیر نمونه ، مکارم شیرازی ، ج 9، ص375تا377 .

25. همان ، ج 9 ، ص 417.

26. سوره یوسف،آیه 24.

27. تفسیر نمونه ،مکارم شیرازی ،ص 435.

28. سوره یوسف ، آیه 67

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد